-
-
نگاهی به زندگی و آثار مرتضی ممیز
مؤلف: آرش تنهایی
ناشر: ویژهنگار
زبان: فارسی
سال چاپ: 1392
نوبت چاپ: 1
تیراژ: 1000 نسخه
تعداد صفحات: 40
قطع: رقعی (شومیز)
توضیح کتاب:
کتاب مصور حاضر، سرگذشتنامة گرافیست بزرگ ایران؛ «مرتضی ممیز» است. مرتضی ممیز از شناخته شدههای گرافیک ایران و سرشناسترین چهرة تجسمی ایران است. از او به عنوان یکی از ستایششدهترین هنرمندان ایران قبل و بعد از انقلاب نام برده شده است. آثار وی از جمله پوستر «گوزنها»، پوستر «بزرگداشت دهخدا»، پوستر «جشنواره فیلم تهران» و… است. در این کتاب علاوه بر زندگینامة مرتضی ممیز، برخی از آثار ایشان گنجانده شده است. کتاب با هدف آشنا کردن مخاطب با چهرههای ماندگار هنر گرافیک ایران زمین تهیه شده است.
-
-
مروری بر آثار آرش تنهایی
بخشی از کتاب
11 روزی در یکی از کلاس های درس دانشگاه هنر-که با حدود ده سال تأخیر وارد آن شده بودم- یکی از معلم های گرافیک پس از ابراز رضایت نسبی ! از انجام یکی از تکالیف درسی، سنم را پرسید که گفتم سی. به طنز گفت که از تأیید کارم پشیمان شده. علت را جویا شدم. گفت چون من در سی سالگی گرافیست معروفی بوده ام، ولی تو الان معروف نیستی، پس، کارت هم خوب نیست! آرش تنهایی الان سی ساله است و معروف هم هست! در حوزه ی گرافیک معاصر ایران خیلی ها او را می شناسند؛ برخی با نوشته هایش، مصاحبه ها و نقدهایش و بسیاری دیگر هم با آثار گرافیکش که غالباً پوستر و طراحی جلد کتاب هستند. چون دیده ام آرش تنهایی درباره ی بسیاری از هنرمندان پنجاه سال اخیر و برخی مسایل گرافیک ایران جستجو کرده و در جاهای مختلف مطالب مفیدی نوشته، به نظرم آمد که یکی هم درباره ی او و آثارش بنویسد و حضورش را مرور کند. و البته بهتر می بود از اهالی حرفه ای گرافیک درباره ی او بنویسد، نه من که از این رشته نه نام دارم و نه نان! اگر طبقه بندی نسبی طراحان گرافیک ایران به پنج -یا شش- نسل را برای برخی ارجاعات بپذیریم، آرش تنهایی در نسل پنجم آنها قرار می گیرد. «نسلی که فردیت و عصبیت، شاخصه های اصلی رفتاری اش بود. [. . .] گویی رفتار حرفه ای آنان بیش از آن که کنش باشد، واکنش است. از جهتی هم خودمحوری طراحان نسل پنجم، نه تنها خود ایشان، که کل فضای اجتماعی طراحی گرافیک را به سمت میل شدید به منحصر بودن، یکه تاز بودن، متفاوت بودن و رد شدن از روی مشتری و سفارش به نفع خود سوق داد.»(1) گرد هم آمدن و اعلام موجودیت این نسل در نمایشگاه نسل پنج در سال هشتاد و پنج که مشابه آن –تا جایی که به یاد دارم- در میان نسل های پیشین صورت نگرفته بود شاید از مصادیق ویژگی های فوق برای این نسل باشد که البته حتماً این گردهمایی به معنی داشتن حرفی برای گفتن بوده است. این ها که گفتم نه برای رد یا قبول تحرکات این نسل، بلکه برای مرور و تایید حضور آنهاست که بخشی از آن نیز وجه ایجابی این حضور در عرصه ی فرهنگی و هنری ایران معاصر است و شاید به نوعی حاصل برخی اتفاقات و ارتباطات جهانی یا توسعه ی نظام آموزشی یا تکامل ابزاری هم بوده باشد. و قطعاً که هر واکنشی در تقابل با کنش پیش از خود اتفاق می افتد که شاید واکنش این نسل را باید حداقل به برون رفت از وضعیت تثبیت نسبی پیش از خودشان تعبیر کرد. البته چند وجهی بودن علوم انسانی و از جمله هنر و حوزه ی طراحی گرافیک، نتیجه گیری قطعی در این باره را دشوار می کند. آرش تنهایی هم یک نسل پنجمی از طراحان گرافیک ایران است که همانند سایرین سعی در منحصر به فرد بودن دارد. اما به نظر می آید که او منحصر به فرد بودنش را به گونه ای دیگر از هم نسلانش مدیریت می کند؛ با پرکاری، با معلمی، با معناگرایی در آثارش، با تعیین گرایش در گرفتن سفارش هایش، با مطالعه و پژوهش در مسیر طی شده ی گرافیک ایران و شناخت و برقراری ارتباط با نسل های قبل از خود، با گرایش به فعالیت های گروهی، با خواندن و نوشتن درباره ی گرافیک و در کل با اتخاذ تدبیر در طی طریقش. نتیجه ی این تدابیر او هم طراحی آثاری است که متین، شمرده، آرام، نافذ و به عبارتی شاید عاقل، بالغ و والد هستند، مثل خودش و رفتارش و نوشته هایش. گویا او ادای احترام به طراحان گرافیک قبل از خود -و در رأس آنها مرحوم ممیز- را به نوعی وظیفه ی خود می داند و در صدد گوش زد کردن آن به دیگران هم هست. شاید تنهایی در آثارش سعی در حفظ و احیاء ارزش های موجود در این آثار را دارد و مطلوبش را در نمونه های تاریخ هنری گرافیک ایران جستجو می کند. به طوری که در برخی موارد میتوان بازآفرینی برخی شیوه های بیانی یا تکنیکی و تجربیات پیشین در گرافیک گذشته ی ایران را در کارهایش بررسی کرد. می توان حدس زد که او علاقمند به آنها و شاید در صدد یادآوری یا آموزش آن ویژگی ها به هم نسلان و بینندگان آثارش است. البته او این کار را با حواس جمع و آگاهانه انجام می دهد و علاوه بر جلوگیری از یکنواختی ، سعی او در پایبندی به ماهیت پیام رسانی هنر گرافیک را هم در آثارش می توان پیگیری کرد. و شاید که این ارجاعات و گوشه چشمی به گذشته هم راه حل و تدبیر او برای منحصر به فرد بودنش در گرافیک معاصر باشد. با این وجود به نظر می آید که بهتر است آرش تنهایی بیشتر مواظب باشد تا آثار خوبش دچار تاریخ هنرزدگی نشوند و چه بهتر که دوران طلایی و آثار عالی خود را در افق های پیش رو جستجو کند و نه در عصر طلایی پیشین. او در مواجهه با بخش های مختلف کارهایش شامل گرفتن سفارش، ایده پردازی، تصویرگری، طراحی حروف، عکاسی، چیدمان و . . . دقت می کند و برای هر کدام اهمیت قایل است. اگر وجه غالب آثار گرافیک را به عنوان یک هنر کاربردی، برقراری ارتباط و لحاظ کردن برخی سلیقه های معاصر سفارش دهنده و مخاطب بدانیم، به نظرم بهتر خواهد بود آرش تنهایی هم با عبور از تاریخ هنر، در بخش های مختلف آثارش با رویکردها و سلیقه های امروزی تر همراهی بیشتری داشته باشد، حتی اگر برخی از این گرایش ها و سلیقه ها را به مدگرایی متهم کنند، چرا که توانایی لحاظ کردن سلیقه و گرایش های مخاطب و سفارش دهنده –برخلاف برخی تعابیر- می تواند به امتیازی برای یک طراح گرافیک تبدیل شود. قضاوت و این همه حرف درباره ی آثار آرش تنهایی، به این معنی است که او و آثار گرافیکش و پژوهش هایش، ارزش بررسی و قضاوت در فضای گرافیک معاصر ایران را دارند. (1)غریب پور، کیانوش، سی سال تنهایی(گزیده ی پوسترها و نوشته های آرش تنهایی)،انتشارات ایده، تهران، 1391، ص 14
: